هایده واست میمردم
دانلود آهنگ هایده واست میمردم
Haydeh – vasat mimordam
متن آهنگ هایده واست میمردم
🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵
برای دانلود دیگر آهنگ های هایده روی دکمه پایین کلیک نمایید .
دانلود آهنگ هایده واست میمردم
Haydeh – vasat mimordam
متن آهنگ هایده واست میمردم
🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵
برای دانلود دیگر آهنگ های هایده روی دکمه پایین کلیک نمایید .
پخش از رسانه موسیقی ساینرتک
امروز که محتاج توام جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
بر من نفسی نیست نفسی نیست
در خانه کسی نیست
نکن امروز را فردا بیا با ما که فردایی نمیماند
که از تقدیر و فال ما در این دنیا کسی چیزی نمیداند
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خود دیدم
که در آن آینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم به تو بر میخورم
اما در تو شده ام گم به من دسترسی نیست
نکن امروز را فردا دلم افتاده
زیر پا بیا ای نازنین ای یار دلم را از زمین بردار
در این دنیای وانفسا تویی تنها منم تنها نکن امروز را فردا بیا با ما بیا تا ما امروز که محتاج توام جای تو خالیست فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در این دنیای نا هموار که میبارد به سر آوار به حال خود مرا نگذار رهایم کن از این تکرار در این دنیای وانفسا تویی تنها منم تنها نکن امروز را فردا بیا با ما بیا تا ما امروز که محتاج توام جای تو خالیست فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست آن کهنه درختم که تنم غرقه ی برف است حیثیت این باغ منم خار و خسی نیست
پخش از رسانه موسیقی ساینر تک
توی راه عاشقی فرصت تردیدی نیست
میدونی تو قلب من نقطه تزویری نیست
گریه شبونه رو جز تو که تسکینی نیست
مثل این شکسته دل هیچ دل غمگینی نیست
تو چه دیدی که بریدی تو ز هم پاشیدی
تو چه بیهوده ز من رنجیدی
به چه جرمی چه گناهی تو منو سوزوندی
غم عالم به دلم کوبوندی
به تو نفرین دل عاشق دل زار
تو منو غرق خجالت کردی
منه آزاده مغرور و ببین
تو چطور بنده عادت کردی
به تو نفرین دل عاشق دل زار
تو منو غرق خجالت کردی
منه آزاده مغرور و ببین
تو چطور بنده عادت کردی
تو چه دیدی که بریدی تو ز هم پاشیدی
تو چه بیهوده ز من رنجیدی
به چه جرمی چه گناهی تو منو سوزوندی
غم عالم به دلم کوبوندی
توی راه عاشقی فرصت تردیدی نیست
میدونی تو قلب من نقطه تزویری نیست
گریه شبونه رو ، جز تو که تسکینی نیست
مثل این شکسته دل هیچ دل غمگینی نیست
تو چه دیدی که بریدی تو ز هم پاشیدی
تو چه بیهوده ز من رنجیدی
به چه جرمی، چه گناهی تو منو سوزوندی
غم عالم به دلم کوبوندی
بیا کنارم سرو ناز بی تاب بیا کنارم زیر طاق مهتاب
عطش ببازیم به نسیم دریا غزل برقصیم تا طلوع فردا
بیا کنارم ساقه ی بهاره رو فرش برگ و پولک ستاره
خمار شعرم می شکنه پیش تو عجب شرابی نفس تو داره
گل بهارم در انتظارم ،حریق سبزی بیاد کنارم
تن حریرت جوی عطر جاری صدای گرمت غیرت قناری
بذار بگیرم مثل تور دریا تو رو در آغوش ، ماهی فراری
بیا کنارم سرو ناز بی تاب بیا کنارم زیر طاق مهتاب
عطش ببازیم به نسیم دریا غزل برقصیم تا طلوع فردا
گل بهارم در انتظارم ،حریق سبزی بیاد کنارم
اگه بدونن ابر و باد و بارون چه دلنوازه این شب مهربون
هجوم می آرن روی چرت کوچه صدای شهر رو می برن آسمون
غروب گذشت و شب رسید به نیمه تب تو می خواد گل سرخ هیمه
بگو بخوابن همه اهل دنیا هنوز یک نیمه مونده از شب ما
گل بهارم در انتظارم ،حریق سبزی بیاد کنارم
گل بهارم در انتظارم ،حریق سبزی بیاد کنارم
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
نشستم همینجا درست رو به روت
بگو تو دلت از غمات هرچی هست
فقط با سکوتت عذابم نده
نزار بدتر از این بشیم با شکست
نزار آخر قصه راهی بشیم
به دنیایی از ناامیدی و درد
یه راهی جلو پام بذار و بگو
واسه زندگیمون چکار میشه کرد
واسه زندگیمون چکار میشه کرد
بی بهونه تورو می خوام
عاشقونه تورو می خوام
بی بهونه دوست دارم
عاشقونه دوست دارم
══♫══╡ (¸.•*´♥`*•.¸) ╞══♫══
قلب تو قلب پرنده پوستت اما پوست شیر
زندون تن و رها کن ای پرنده پر بگیر
اون ور جنگل تن سبز پشت دشت سر به دامن
اون ور روزای تاریک پشت این شبای روشن
برای باور بودن جایی باید باشه شاید
برای لمس تن عشق کسی باید باشه باید
که سر خستگیاتو به روی سینه بگیره
برای دلواپسی هات واسه سادگیت بمیره
*** *** *** ***
قلب تو قلب پرنده پوستت اما پوست شیر
زندون تن و رها کن ای پرنده پر بگیر
حرف تنهایی قدیمی اما تلخ و سینه سوزه
اولین و آخرین حرف حرف هر روز و هنوزه
تنهایی شاید یه راهه راهیه تا بی نهایت
قصه ی همیشه تکرار هجرت و هجرت و هجرت
اما تو این راه که همراه جز هجوم خار و خس نیست
کسی شاید باشه شاید کسی که دستاش قفس نیست
قلب تو قلب پرنده پوستت اما پوست شیر
زندون تن و رها کن ای پرنده پر بگیر
══♫══╡ (¸.•*´♥`*•.¸) ╞══♫══
غم وغصه ی داداش قلبمو داغون می کنه
کربلا با غصه هاش دنیامو ویرون می کنه
داغ طفلان حسین تا به ابد این عالمو
واسه ی بی وفایی هاش به زهرا مدیون میکنه
ای داد و بی داد از رسم دنیا
از بی وفایی کوفیان به مولا
مادر ببین زینبتو ببین چطوره دخترتو
کاشکی نبینتم داداش دشمن کشید چادرمو
بهونه ی رقیه و داغ علی ِاصغرو
سر بریده ی داداش ببین چه پیر کرده منو
ای داد و بی داد از رسم دنیا
از بی وفایی کوفیان به مولا
یه کاروان ِ خسته زینب ِ دل شکسته
پای برهنه رو خار راه ِ دراز و دشوار
دشمن ِ نامروت امون بده غریبیم
امون بده رقیه نمی دونه اسیریم
چند روزه خاطراتت مین سرم دور ایخوره
اخام که ببینمت ولی تیام او نیخوره
لااقل تومین خاو بیا که مو ببینمت
حس کنم مال خومی ولی تیام او نیخوره
تو رهدی مو تهنا مندوم ایچو با خاطرات
همس فکر تیاتم مو به قربون تیات
تو ته خوت فکر نکردی بعدت چی سرم بیا
بگو سیچه تو رهدی وستن بینمون کیا
بعد تو دی شو خاو نارم
بعد تو هر شو بیدارم
بعد تو اشکام نیاهه بند
گریوه آویده کاروم
تو رهدی مو مندم بیخبر
تو رهدی مومندوم تی به در
تو رهدی بعد تو لیو بیم
کجایی ز کی بگیرم خبر
تو رهدی بیخبرم اما مو جونم وصله به جونت
زکی حالت بپرسم مو بیا جونم به قربونت
همه دنیانه گشتم مو خدا دیه کجا وا روم
شاید وستم ز تیت اما مو هنی هم دوست داروم
دانلود آهنگ عمر دوباره از مرضیه
Marziyeh – omre dobareh
متن آهنگ عمر دوباره از مرضیه
تا که یکسان بگذرد آب از سر ما
می سپرم دست تو را به دست هجران
تا که با هم تیره گردد اختر ما
موی من شد سپید ای جوانی دریغا
عمر دوباره نبوده کسی را
شد چو آب روان زندگانی دریغا
عمر دوباره نبوده کسی را
تو دلارای من یک شب عالم پریشان نبودی
تو که همپای من در وادی غم شتابان نبودی
تو ندانی غمم که ندانی دریغا
عمر دوباره نبوده کسی را
گر چه بر جانم بلایی
دل فریبی ده تو دانی
با همه ی بی وفایی آرزوی قلب مایی
تو ندانی غمم که ندانی دریغا
عمر دوباره نبوده کسی را
دانلود آهنگ مرضیه گل های بهاری
Marziyeh – golhaye bahari
متن آهنگ گل های بهاری از مرضیه
آمده ام سیر گل و سبزه کنم بهانه
دستت بگیرم سوی صحرا بشوم روانه
گلبن باران دیده
سبزه ی نو روییده
بزم طرب بهر تو چیده
لاله ی صحرا باده
کرده به جام آماده
شاهد گل چهره گشاده
شکوفا شده گل بهر تماشای من و تو
نباشد ز چه در پای گلی جای من و تو
چرا رو ننمایی
چو گل های بهاری
غمین از جه نشستی
غم از دست که داری
تو را جلوه رخسار و جمال است و جوانی
که خوش باشی و داد دل ز دنیا بستانی
تو دلکش تر و شیرین تر از آنی
که یک لحظه به تلخی گذرانی
چرا ارزش یاری نشناسی
چرا قدر محبت تو ندانی
شکوفا شده گل بهر تماشای من و تو
نباشد ز چه در پای گلی جای من و تو
چرا رو ننمایی
چو گل های بهاری
غمین از جه نشستی
غم از دست که داری
تو را جلوه رخسار و جمال است و جوانی
که خوش باشی و داد دل ز دنیا بستانی